خاطرات شهدای آباده

(( جبهه فرهنگی صدیقین آباده ))

خاطرات شهدای آباده

(( جبهه فرهنگی صدیقین آباده ))

سلام
به نام خدایی که شهدا در قهقه ی مستانه شان نزد او روزی میخورند ...
به یاد خاطرات و عکس ها و دلنوشته هایی که یادآور دوران پر تلاطم دفاع مقدس است
به یاد خاک ها رملی و داغ فکه
به یاد اروند و دجله و کارون
به یاد شلمچه و دوکوهه و طلائیه
یاد شهدایی که به ارباب بی کفن اقتدا کردند
یاد علی اکبر ها و عباس های خمینی
به یاد مسلم و حبیب
به یاد حر و زهیر
به یاد منتظرانی که هر روز سر بریده می شوند ...
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند...

این وبلاگ جهت انتشار خاطرات زیبای رزمندگان شهرستان آباده و استان فارس در دوران دفاع مقدس می باشد.
استفاده از این خاطرات و بازنشر آنها با ذکر منبع و آدرس وبلاگ بلا مانع است .
شادی روح شهیدان صلوات

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با موضوع «زندگینامه شهدا» ثبت شده است

شهدای آباده | شهید علی رضا پور حسینی

يكشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۹، ۰۱:۱۹ ق.ظ

شهدای شهرستان آباده

شهید علی رضا پورحسینی

 

شهید علیرضا پورحسینی

نام پدر: صفدر

تاریخ تولد: 1336/07/25

تاریخ شهادت: 1359/07/04

محل شهادت : هویزه

سن هنگام شهادت: 22 سال

یگان : نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی

مزار : گلزار شهدای مرکزی آباده

 

زندگینامه شهید علیرضا پورحسنی به قلم همسر شهید:

 بسم الله الرحمن الرحیم
شهید علیرضا پورحسینی در بیست وپنج ماه مهر سال 1336 در شهرک لشکر آباد دیده به جهان گشود. او فرزند مرحوم صفدر پور حسینی بود در چهار سالگی تغییر مکان از اهواز به آباده کردند در شش سالگی به مدرسه رفت او به مدت نه سال درس خواند وبعد از ترک تحصیل با مدرک سوم راهنمایی در ارتش نیروی زمینی هفتگل استخدام شد یک سال بعد از انجام وظیفه در ارتش پدر خود را از دست داد وسرپرستی چهاد برادرومادر خود را برعهده گرفت ودر سن بیست ویک سالگی با من ازدواج کرد در مدت ده ماه از زندگی خود خداوند فرزند(پسر)به نام محسن به ما عطا کرد .

شهید وقتی که خداوند به او پسری داد خیلی خوشحال شد که می تواند ادانه دهنده راه خود باشد وهمیشه به من می گفت من در تربیت فرزند خود جدی باشم تا در آینده برای کشورمان فردی اسلامی به بار آید بعد از ازدواج علاوه برانجام وظیفه در ارتش به تحصیل خود در دوره دبیرستان ادامه داد شهید علیرضا به مادر وبرادران خود خدمت زیادی می کرد مادرش همه امید او به علیرضا در زندگی خود با من اخلاق بسیار خوب واسلامی داشت وما را همیشه به مساجد ومجالس ایلامی او در موقع نماز به مسجد می رفت ودر نماز جماعت وجمعه همیشه شرکت می کرد ودر هفته سه یا چهار شب نگهبانی را برعهده می گرفت ودر به ثمر رسیدن انقلاب کوشش فراوان می کرد و در شهریور ماه 1359 که جنگ بین ایران وعراق در گرفت در بیستم شهریور ماه به جبهه رفت وکار او راننده تانک ارتش بود وروز بیست وپنجم شهریور به خانه برگشت که دیداری از من وبچه خود کند ومدت دو روز در آنجا ماند وعصر روز بیست وهفتم شهریور که می خواست به جبهه برگردد به من گفت اگر من قابل شهادت بودم وخدا مرا قبول کرد ومن شهید شدم ناراحت وغمگین نباشد وهمیشه افتخار که من برای اسلام و آزادی وطن خود خون خود را فدا کرده ام وهمیشه اصرار داشت که اگر من شهید شدم فرزندم را طوری تربیت کن که ادامه دهنده راه من باشد.بالاخره به آرزوی دیرینه خود رسید ودر ماه مهر سال1359 به درجه رفیع شهادت نائل گردید وبعد از یک هفته از شهد شدنش به من خبر رسید ومن اول ناراحت شدم وبعد به یاد حضرت زینب(س)افتادم که در روز عاشورا برادران ویارانش را از دست داد وهیچ ناراحت نشدم وصبر وبردباری پیشه کرد ومن به یاد حضرت زینب(س)صبر وبردباری پیشه کردم وخوشحال شدم که خداوند این افتخار را نصیب ما کرد ومن به عنوان همسر شهید افتخار می کنم که شوهرم در راه اسلام فدا شد ومن رینب وار ادامه دهنده راه او وپسرم علی اکبر وار ادامه دهنده راه پدرش هست.
روحش شاد ویادش گرامی باد

 

 

عکس دسته جمعی، شهید علیرضا پورحسینی و تعدادی از همرزمان

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۹ ، ۰۱:۱۹
سـجــا د حکیمی

شهدای آباده | سردار شهید عزت اله نعمت اللهی

چهارشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۹، ۱۲:۵۶ ق.ظ

شهدای شهرستان آباده

سردار شهید عزت اله نعمت اللهی

 

 

شهید عزت اله نعمت اللهی

نام پدر: مصطفی

تاریخ تولد: 1342/5/6

تاریخ شهادت: 1367/03/5

محل شهادت : شلمچه

سن هنگام شهادت: 25 سال

یگان : سپاه پاسداران ، تیپ زرهی 28 صفر 

مسئولیت: معاونت تبلیغات تیپ مستقل زرهی 28 صفر

 

 

زندگینامه شهید عزت الله نعمت الهی: 

شهید عزت الله نعمت الهی در 6 مرداد سال 1342 در خانواده ای پائین و مذهبی در بهمن آباده چشم به جهان گشود و پس از طی دوران طفولیت در دبستان بهمن مشغول فراگیری علم شد و  به موازات فرا گرفتن دروس ابتدائی سجایای اخلاقی خود را بروز می دهد . وی در طی عمر کوتاه و پر برکتش در مقام تهذیب نفس از رذایل اخلاقی و کسب فضائل کریمه در آمد و در زمره متقین ترین افراد شهر بود پس از طی دوران ابتدائی به دلیل پشت کار و علاقه اش به کسب علم در شهرستان آباده و به دور از خانواده به تحصیل ادامه داد در همین دوران هر چند از سن کمی برخوردار بود در جلسات مخفیانه ای که توسط روحانیون در سطح شهر برگزار می گردید آگاهانه شرکتی فعال داشت و با این که انجمن خجسته سعی در جذب این نیروی فعال و با استعداد داشت به ماهیت این گروه پی برد و از ملحق شدن ، جذب و طرفداری از آنان امتناع ورزید .

عزت الله ، جوانی بسیار فعال ، با هوش و از پشت کار عجیبی برخوردار بود ولی به سبب علاقه ای که به کارهای تخصصی داشت وارد هنرستان فنی  شهید چمران و در رشته ساختمان مشغول تحصیل شد . سال دوم دوران متوسط وی مقارن با آغاز انقلاب اسلامی بود و بالنتیجه آن طور که از شهید عزت الله و روح ملکوتی و قلبی مملو از عشق به ائمه اطهار او انتظار می رفت هم چون میلیون ها مبارز مسلمان دیگر به نبرد علیه رژیم پرداخت و در شهرستان خود از هیچ کوششی در جهت افشاء گری ماهیت پلید آنان فروگذاری نکرد بعد از به ثمر رسیدن نهال انقلاب و زمزمه تشکیل انجمن اسلامی مدارس همراه و هم گام با عزیزانی از جمله صفائی - شهر میانی - اسکندری - خداداد - که همگی شربت شیرین شهادت را نوشیدند جزء پیش گامان انجمن اسلامی و اتحادیه آن بود و نقش مؤثری در انسجام نیروهای متعهد و علاقمند مدارس داشت و همیشه بر آن بود که بایستی سعی در حداکثر استفاده از حداقل مزایا برای پیشبرد و صدور اهداف عالیه اسلام داشته باشیم و در تعطیلات تابستانی جهت فعالیت های فرهنگی با کوله باری از فیلم و اسلاید و کتاب راهی روستاها و مناطق محروم آباده می شد و به تشکیل کلاس های قرآن و معارف اسلامی می پرداخت .

بی آلایش و تواضع و سادگی در زندگی وی به قدری بود که زبان زد دوستان گشته و اخلاق اسلامیش آنان را مجذوب خود ساخته بود در سال چهارم دبیرستان جزء سربازان واقعی آقا امام زمان ( عج ) در آمد و لباس مقدس پاسداری را پوشید و مسئولیت خود را در واحد تبلیغات و روابط عمومی آغاز کرد کار هم زمان در 3 سنگر مدرسه - انجمن اسلامی و سپاه در روحیه بلند و خستگی ناپذیر او هیچ گونه خللی وارد نکرد و با طراوت و شادابی خاصی در جذب نیروها و جلوگیری از به هدر رفتن توان فکری و جسمی آنان می کوشید . خط زیبا و قلم شیوای او مزین کننده جلسات و مراسم مختلف شهر بود.

وی با آگاهی و شناختی که از فرهنگ غنی اسلام و روح شهادت داشت با ورود به سپاه هر آن در انتظار شهادت به سر می برد . و با رفتار و گفتار اسلامی خود سعی می کرد تا لیاقت شهادت را هر چه زودتر به دست آورد و از این فیض الهی بهره گیرد .

او با شروع جنگ تحمیلی فرصت را غنیمت شمرد و بارها عازم جبهه های نور علیه ظلمت شد و توفیق شرکت در عملیات های مختلف همراه برادران در زمینه و انجام کارهای تبلیغی ، انسجام و هماهنگی نیروهای رزمنده را یافت .

عزت الله هم گام با فعالیت های گسترده و انجام مسئولیت های وافر و اعزام های مکررش به جبهه ها در سال 61 مسئولیت تشکیل خانواده را نیز تقبل کرد اما ازدواجش باعث رکود در کارش نشد و وظایف خود را به طور جد انجام می  داد . همت والای وی به قدری بود که تحصیل علم در حد دیپلم او را اغناء نکرد و در کنکور سراسری سال 65 شرکت و موفق به قبولی در رشته عمران ( زیرسازی راه ) گردید و در شهر شیراز مشغول به تحصیل شد اما این همه تلاش و ایثار نمی توانست روح پرتوان او را راضی نماید بنابراین بار دیگر در 14 رمضان المبارک سال 1367 دانشگاه - محیط کار - خانه و خانواده و دو فرزند دلبندش  را رها کرد و به ندای امامش که فرمود حسینیان آماده باشید لبیک گفت

اعزام های طولانی و  عزت الله به جبهه از طرفی واضح بودن شهادت چه برای خودشان و چه برای اطرافیان ( با توجه به این که مکرراً به همسرش گوشزد می کرد که من شهید خواهم شد ولی آن موقع که شما آمادگی شهادت مرا پیدا کنید ) بنابراین همیشه در لحظه های آخر دیدار و در نامه های خصوصی اش به خانواده ، زینب گونه زیستن و فاطمی زیستن (س) را رهرو راه خود قرار دادن و آنان را به دو فرزندم آموختن و در زندگی خود تصمیم گیرنده بودن را تکرار می کرد تا انشاء الله ملکه ذهن گردد و بر آن عمل شود .

او دانشجوی گل چینی بود که دانشگاه را به میدان جنگ ، خوابگاه را به سنگر ، قلم را به تفنگ ، کتاب را به خشاب و زبان را به گلوله مسلح کرد و در جهاد با کافران به نبرد پرداخت و سرانجام در اوج ایمانش به خدا در جبهه شلمچه بر اثر اصابت ترکش کینه توزان بعثی در تاریخ 5 خرداد ساعت 5/5 عصر روز پنج شنبه به شرف شهادت نائل شد و به ملکوت اعلاء پیوست . راهش پر رهرو نامش ماندگار حماسه اش جاوید باد . ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و نصرنا علی القوم الکافرین .

 

به یاری خدا، به زوی از این شهید بیشتر خواهیم شنید...

 

 

عکس دسته جمعی، شهید عزت اله نعمت اللهی، در کنار رزمندگان و شهید اسدقلی اسدی و شهید مجتبی ضیائی  ...

 

 

 

تصاویری از شهید عزت الله نعمت اللهی را در این پست مشاهده نمائید.

http://seddiqin.blog.ir/post/185

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۹ ، ۰۰:۵۶
سـجــا د حکیمی

شهدای آباده | سردار شهید محمدعلی برزگر

پنجشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۹، ۱۲:۳۳ ق.ظ

شهدای شهرستان آباده

سردار شهید محمدعلی برزگر

شهید محمدعلی برزگر

نام پدر: غلام

تاریخ تولد: 1342 

تاریخ شهادت: 1367/03/27

محل شهادت : شمال غرب، قله قلمیش

سن هنگام شهادت: 25 سال

یگان : سپاه پاسداران ، تیپ 35 امام حسن مجتبی (علیه السلام)

مسئولیت: فرمانده گردان قمر بنی هاشم (علیه السلام)

 

 

زندگینامه : 

زندگی نامه مختصر سردار شهید محمد علی برزگر :

وی در سال 1342 در محمد آباد ( از توابع آباده ) دیده به دنیا گشود . در 3 سالگی پدرش را از دست داد . تا کلاس دوم راهنمائی در آباده مشغول به تحصیل بود و تا قبل از انقلاب در کارگاه تراشکاری کار می کرد و در زمان انقلاب همراه با دوستان جوان خود در فعالیت های مذهبی ، سیاسی و تظاهرات و راهپیمائی ها فعالانه شرکت داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه و به دنبال تحمیل جنگ نابرابر به ملت مسلمان ایران و شکل گیری بسیج مستضعفین به عضویت بسیج در آمد و در هسته های مقاومت شهری فعالیت چشم گیری داشت . چندین بار به جبهه جنگ رفت و در عملیات های متفاوتی شرکت می نمود .

علی سپس لباس مقدسی را به عنوان سربازی اسلام پوشید و عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آباده شد . وی با حضور در عملیات های مختلف نقش آفرینی کرد و در سمت جانشینی و فرماندهی گردان قمر بنی هاشم(ع) آباده ایفای نقش کرد. 

 محمد علی برزگر در شامگاه پنج شنبه 26/3/67 ساعت 10: 7 بر فراز قله قلمیش به آرزویش رسید و به دوستان شهیدش پیوست ... وصیت نامه و دستوشته های وی بسیار زیبا و آموزنده و سرشار از عشق و معنویت می باشد.

به یاری خدا، به زوی از این شهید بیشتر خواهیم شنید...

 

عکس دسته جمعی شهید برزگر و جمعی از رزمندگان _ تیپ 35 امام حسن (علیه السلام)

 

 

تصویر کارت پایان آموزش شهید محمدعلی برزگر

 

 

عکس اطلاعیه مراسم گرامیداشت اولین سالگرد شهادت سردار شهید محمدعلی برزگر در مسجد ولیعصر (عج) آباده

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۹ ، ۰۰:۳۳
سـجــا د حکیمی