خاطرات شهدای آباده

(( جبهه فرهنگی صدیقین آباده ))

خاطرات شهدای آباده

(( جبهه فرهنگی صدیقین آباده ))

سلام
به نام خدایی که شهدا در قهقه ی مستانه شان نزد او روزی میخورند ...
به یاد خاطرات و عکس ها و دلنوشته هایی که یادآور دوران پر تلاطم دفاع مقدس است
به یاد خاک ها رملی و داغ فکه
به یاد اروند و دجله و کارون
به یاد شلمچه و دوکوهه و طلائیه
یاد شهدایی که به ارباب بی کفن اقتدا کردند
یاد علی اکبر ها و عباس های خمینی
به یاد مسلم و حبیب
به یاد حر و زهیر
به یاد منتظرانی که هر روز سر بریده می شوند ...
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند...

این وبلاگ جهت انتشار خاطرات زیبای رزمندگان شهرستان آباده و استان فارس در دوران دفاع مقدس می باشد.
استفاده از این خاطرات و بازنشر آنها با ذکر منبع و آدرس وبلاگ بلا مانع است .
شادی روح شهیدان صلوات

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید محمدکاظم روستا» ثبت شده است

خادم صادقم ( شهید حاج منصور خادم صادق )

جمعه, ۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۵ ب.ظ

خاطرات کوتاه تصویری ( خادم صادقم ، شهید حاج منصور خادم صادق 

 

 گفت:شکایت هم کنی پولت را پس نمیدهم!
گفتم:تو را به حضرت زهرانفرین میکنم!
شب درخواب آقایی خوش سیما ومهربان را دیدم،گفت کسی را به حضرت زهرا نفرین نکنید،برای حل مشکلتان به حضرت ابوالفضل متوسل شوید!
گفتم:شما؟
گفت:شهید خادم صادقم!
صبح متوسل شدم به حضرت ابوالفضل.روز بعد پولم را برگرداند. 

 هدیه به روح سردار شهید حاج منصور خادم صادق صلوات

:. شهدای فارس .:

شهید حاج منصور خادم صادق
تولد : 1341/1/2 شیراز

سمت : فرمانده آموزش دانشکده علوم فنون زرهی ، مسئول زرهی لشکر19 فجر و ...
شهادت : 1372/8/1  

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۳ ، ۱۵:۴۵
سـجــا د حکیمی

آماده ی شهادت

چهارشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۴۷ ب.ظ

بعد از فرود آمدن هواپیمای محمدکاظم با یک بال ، آسیبی جدی به بدن او وارد شد و نیمی از بدنش توانایی حرکت نداشت .بدن او به شدت نیاز به استراحت داشت .

محمدکاظم تازه بعد از چند هفته به مرخصی رفت . اگر همین اتفاق هم برای او نمی افتاد هنوز در پایگاه می ماند.

وقتی دوستان و آشنایان به ملاقات او آمده بودند به او می گفتند : دیگر تکلیف از تو ساقط شده و نهایت خدمت را انجام داده ای . با این وضعیت جسمی دیگر صلاح نیست به پایگاه بازگردی

_  آنجا خلبان های زیادی هستند و عملیات ها را انجام می دهند

_ بدن تو دیگر توانایی پرواز های عملیاتی سنگین را ندارد ....

_ تو وفاداری خود به نظام را ثابت کردی ، دیگر کافیست ...

_ حداقل چند ماهی استراحت کن و بعد برو ....

هر کس حرفی میزد و همه به نوعی قصد منصرف کردن او را داشتند . همه منتظر بودند تا جواب محدکاظم را بشنوند . سرش را بالا آورد ، سکوت کرد . نگاهش را دنبال کردم ، نگاهش به ساکی بود که لباس های خلبانی اش داخل آن قرار داشت . 

آرام و مصمم گفت : ما عزیز تر از دیگران نیستیم . جلوی خودم هواپیمای دوستانم تکه تکه می شوند و دوستانم شهید می شوند . دوستانی که با هم هم دوره بودیم ، با هم از دانشکده خلبانی آمریکا فارغ التحصیل شدیم ، دوستانی که به هم عادت کرده بودیم ... وقتی یادم می افتد به مقاومت مردم با دست های خالی در مقابل دشمن تمام مسلح بعثی ، که از کابین هواپیما شاهد آن بودم ، چطور از من توقع دارید همینجا بمانم . لحظه ای حضور خود را در اینجا جایز نمی دانم ، الآن هم بخاطر مجروحیت اینجا ماندم . من هم همسر و فرزندم را دوست دارم اما امروز وظیفه ی ما دفاع از مملکت اسلامی است .

ما مامور به انجام وظیفه ایم . نتیجه اش دیگر با خداست که بخواهد زنده بمانیم یا شهید بشویم .

اگر خدا خواست و زنده ماندیم که تا آخرین نفس به وظیفه عمل میکنیم ، اگر هم توفیق شهادت داشتم شما را به صبر توصیه میکنم . ما باید هر لحظه آماده ی رفتن باشیم . وقتی خلبان جنگی از باند های آشیانه پرواز می کند نمیداند که سالم باز میگردد یا نه ، اصلا نمی داند که بر میگردد یا نه 

چند روز بعد لباس های خلبانی اش از روی بند برداشت ، آن ها را اتو کرد و داخل ساک گذاشت و اماده ی بازگشت به بوشهر شد . در حالی که هنوز بهبودی کامل پیدا نکرده بود . 

هدیه به روح امیر سرلشکر خلبان شهید محمد کاظم روستا صلوات

:. شهدای آباده .:

امیر سرلشکر خلبان شهید محمد کاظم روستا

تولد : 1332/7/10 فارس ، آباده

شهادت : 1359/9/8 سکوی نفتی البکر عراق

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۴۷
سـجــا د حکیمی

فرود با یک بال

شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۳۳ ق.ظ

ناگهان زنگ تلفن به صدا در آمد . خبری فوری آرامش پایگاه هوایی بوشهر را بر هم زد . از آن لحظه به بعد حال و هوای خلبانان پایگاه هوایی بوشهر عوض شد . خبر حاکی از جنگ تمام عیار عراق در برابر ایران بود . تیزپروازان ایرانی هم جزء اولین کسانی بودند که باید در مقابل تجاوز رژیم بعث ایستادگی می کردند . 

عشق محمد کاظم روستا به پرواز از چهره اش نمایان بود . او هم از اوایل مهر 1359 دوشادوش با شهید دوران و یاسینی مشغول پرواز های عملیاتی شد . از هر فرصتی برای پرواز استفاده میکرد و در اکثر عملیات ها هم شرکت داشت .

اما در یکی از پرواز ها ، بال هواپیما مورد اصابت گلوله های خط پدافندی عراق قرار می گیرد و یکی از بال هایش منهدم می شود . هواپیما در آن لحظه تعادل خود را از دست می دهد و در آستانه ی سقوط قرار میگیرد . بدن محمدکاظم هم بی نصیب از این عدم تعادل نبود ، همین موضوع نگرانی او را دو چندان کرده بود . نمیدانم در ان لحظات چه گذشت اما محمد کاظم موفق می شود با توکل بر خدا و مهارت خویش هواپیمای شکاری اش را تنها با یک بال به آشیانه ی پایگاه هوایی برگرداند . کار بی نظیر او ، زبان همه را به تحسین او گشوده بود .

هدیه به روح سرلشکر خلبان شهید محمد کاظم روستا صلوات

:. شهدای آباده .:

امیر سرلشکر خلبان شهید محمد کاظم روستا

تولد : 1332/7/10 آباده

شهادت : 1359/9/8 سکوی البکر

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۳۳
سـجــا د حکیمی