خاطرات شهدای آباده

(( جبهه فرهنگی صدیقین آباده ))

خاطرات شهدای آباده

(( جبهه فرهنگی صدیقین آباده ))

سلام
به نام خدایی که شهدا در قهقه ی مستانه شان نزد او روزی میخورند ...
به یاد خاطرات و عکس ها و دلنوشته هایی که یادآور دوران پر تلاطم دفاع مقدس است
به یاد خاک ها رملی و داغ فکه
به یاد اروند و دجله و کارون
به یاد شلمچه و دوکوهه و طلائیه
یاد شهدایی که به ارباب بی کفن اقتدا کردند
یاد علی اکبر ها و عباس های خمینی
به یاد مسلم و حبیب
به یاد حر و زهیر
به یاد منتظرانی که هر روز سر بریده می شوند ...
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند...

این وبلاگ جهت انتشار خاطرات زیبای رزمندگان شهرستان آباده و استان فارس در دوران دفاع مقدس می باشد.
استفاده از این خاطرات و بازنشر آنها با ذکر منبع و آدرس وبلاگ بلا مانع است .
شادی روح شهیدان صلوات

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید مقصود صالحی» ثبت شده است

شهدای آباده | سردار شهید مقصود صالحی

چهارشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۹، ۰۱:۰۴ ق.ظ

 

شهدای شهرستان آباده

سردار شهید مقصود صالحی

شهید مقصود صالحی

نام پدر: محمدعلی

تاریخ تولد: 1346/3/23 

تاریخ شهادت: 1364/08/24

سن هنگام شهادت: 19 سال

یگان : سپاه پاسداران ، تیپ 56 حضرت یونس (ع)

مسئولیت: مسئول پرسنلی تیپ 56 حضرت یونس (ع)

 

 

زندگینامه : 

بسم الله الرحمن الرحیم زندگی نامه شهید رزمنده مقصود صالحی

محمدعلی صالحی در روستای ایزد خواست زندگی می کند. او مردی است که رنج،مشقت زندگی را بر بازو دارد و به این نیت دل به کار می دهد تا چراغ  خانه را با روغنی پاک و حلال روشن کند و دود مرامی از مطبخ خانه اش بر خیزد.

این بزرگ پاک اندیش در سال 1346 شمسی به فرزندی مزین می شود که نامش را مقصود می گذارد مقصود نگاه به چشم های پر امید پدر می دوزد و دردها و رنج هایش را به لبخند می زداید و به مادر نیز این نوید را می دهد که روزگاری همه رنج ها و دردهایش را به درمان خواهد نشست و سربلندی را به او هدیه خواهد کرد مقصود این سرو در خانه پدر طراوت یافته و به سر سزی می رسد و با عبور از کوچه های کودکی راه را برای رسیدن به مدرسه باز می کند و می رود تا اندکی از وقت خود را در مدرسه بگذراند و چند برگ از کتاب دانش را ورق بزند مقصود دوره ابتدایی را با موفقیت طی می کند و وارد راهنمایی می شود در مقطع سوم راهنمایی است که دیگر دل به درس نمی دهد.

مقصود با بچه های انقلاب همراه است و دلی سرشار از عشق امام دارد و مدام نیز آن عشق را ابراز می کند او مثل همه بچه های انقلاب در جویبار نهضت بال می جوید و به پرواز در می آید و نگاهش را از دستان امام بر نمی دارد و از آن نور و روشنی می گیرد و سمت و سوی رفتن را تشخیص می دهد.

مقصود در کنار کار و تلاش وارد سپاه می شود و سهم خود را به این نهاد برخواسته از درون دل های پاک ادا می کند و در مسیر رسیدن به جبهه قرار می گیرد.مقصود به این سفر الهی مشرف می شود چاووش خوانان قافله شان را تا دیار عشق همراهی می نمایند و آن ها را در دل معرکه جنگ قرار می دهند کم کم روزهای عملیات آغاز می شوند و آشنایان با مرام علی را برای حضور در یک حمله فراگیر فرا می خوانند.

آوای (به پیش) در جبهه ها طنین انداز می شود و عشق میدان داریش را آغاز می کند یاران علی(ع) در میدان کارزار چنان حماسه می آفرینند که یک بار دیگر ماجرای فتح خیبر به دست مولا در ذهن ها تداعی می گردد.مقصود از مردانی است که در آغاز شباب میهمان بزم کرو بیان می گردد پیکر پاکش را به یاران می سپرد تا به عنوان یک سند در محضر ایل عاشق به نمایش بگذارند و چراغش را روشن بگذارند.مقصود را در قریه ایزدخواست کنار دوستان شهیدش به دست خاک دادند.روحش شاد و یادش گرامی باد.

 

عکسی از سردار شهید مقصود صالحی در جبهه جنوب

(جهت  مشاهده عکس با کیفیت اصلی روی عکس کلیک کنید)

 

جهت دریافت عکس با کیفیت اصلی کلیک کنید: دریافت

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۹ ، ۰۱:۰۴
سـجــا د حکیمی