شهدای آباده | شهید علی رضا منصوری
شهدای شهرستان آباده
امیر سرافراز ارتش اسلام، شهید علی رضا منصوری
شهید علی رضا منصوری
نام پدر: غلام رضا
تاریخ تولد: 1331/07/01
تاریخ شهادت: 1364/06/13
محل شهادت : جبهه غرب _ سیوه
سن هنگام شهادت: 32 سال
یگان : نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی
مسئولیت: فرمانده گردان
زندگینامه شهید علی رضا منصوری:
پاییز 1331 در اهواز و در خانواده ای متدین و مؤمن و مستضعف دیده به جهان گشود غلامرضا منصوری(پدر شهید) بسیار متدین بود و نام فرزند خود را علیرضا نهاد.علی رضا بسیار خوشبخت بود که در چنین خانواده متدینی متولد شده بود علیرضا دوران کودکی را پشت سرگذاشت و برای فراگیری علم وارد دبستان علم خویش شد و بعد از پایان دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی شد و بعد به دبیرستان پای گذاشت و توانست در رشته تجربی موفق به دریافت مدرک دیپلم شود علیرضا بعد از گرفتن مدرم دیپلم وارد ارتش شد و توانست از طرف این ارگان به جبهه اعزام شود پس از مجاهدت های فراوان در جبهه های نور به فرماندهی گردان منصوب شد.
سپس ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. علیرضا بسیار به آنها علاقه داشت ولی این علاقه هیچ گاه باعث نشد که از وظیفه خودش در جبهه دور بماند مجددا علی رضا عازم جبهه های نور شد و با گردان تحت نظرش در یک عملیات بزرگ شرکت کردند و خود پیشاپیش نیرو ها پیش رفت و سپس در جبهه غرب(سیوه) بر اثر اصابت ترکش در تاریخ 1364/06/13 به شهادت رسید و روحش پاکش به ملکوت اعلی پر کشید.
پیکر پاکش را در گلزار شهدای سورمق به دست خاک سپردند.
روحش شاد و یادش گرامی باد
وصیت نامه:
وصیتنامه شهید علی رضا منصوری
بنام خداوند بزرگ و باریتعالى آغاز مطلب نموده و امیدوارم که خداوند همه را براه راست هدایت فرموده و مورد لطف و مرحمت قرار دهد اکنون که قلم در انگشتان و در زیر دستم صفحه سفید ر نگى که اندک اندک بر آن خط کشیده و سیاهش مى کنم تصمیم گرفتم تا هر آنکس که بخواهد به حریم کشور اسلامى ما تجاوز بکند بکشم و یا به بند اسارت بکشانم و در دریا ى خون شنا کنم و از آنجا حسین (ع ) راکه سرور آزادگان و مظهر ایثار و ایمان و شهاد ت است زیارت نمایم و سپس به دیدار خداوند بشتابم همسر عزیز و مهربانم تو مانند شیرى غران و کوهى استوار باش و در برابر مشکلات مقاوم و پایدار باش و براى فرزندانمان علاوه بر مادر پدرى نیز بنما و با آنان به مهربانى و لطف رفتار نما وآنها را بزرگ نموده و براه راست هدایت نما و از تو و بقیه مى خواهم که در مرگ من گریه نکنى زیرا مرگ حق است و هر انسانى بالاخره روزى باید دار فانى را وداع گفته و رخت از دنیا بر بندد و امیدوارم که اگر من براى تو همسر خوب و مهربانى نبوده ام مرا بخشیده و مورد عفو قرار دهى و به فرزندانمان بگو که پدرش در دفاع از اسلام و میهن اسلامى خودبه این راه گام نهاد و آنها هم نیز راه پدرشان را ادامه بدهند حتما تمام وسایل و اموال خود را به همسر عزیز و فرزندان خوب و بهتر از جانم مى بخشم و از شما مى خواهم که مرا درهمان محل مردن به خاک سپرده و مرا از یاد نبرید و تو اى برادر عزیز و مهربانم حمید جان امیدوارم که پس از مرگ من گریه وزارى نکنى و همسر و فرزندان مرا سرپرستى نمائى ضمنا شما از جانب من علیرضا منصورى صاحب وصیت نامه قیم و وکیل همسر و فرزندانم مى باشى و حق آنها را بگیر و نگذار که آنها ناراحتى و تنهائى نبودن مرا حس کنند حتما تمام اموال خود را به همسر وفرزندانم مى بخشم و براى شادى روح من هر از گاهى یک خدا بیامرز برایم بفرستید تو اى پدر مانند شیرى در بیشه زار که مى غرد و نعره سر میدهد باش و در این ساعت و لحظات از تو مى خواهم که غم از دست دادن فرزند وجودت را رنجه نسازد که چرا من با علم و اگاهى در این راه قدم گذاشتم و تو اى مادر مانند کوهى استوار باش تا مبادا دشمنان اسلام از شهادت فرزندت سوء استفاده کنند و تو را پیش فاطمه زهرا (س) شرمنده سازند در پایان توفیق همگى را از خداوند بزرگ خواهانم و خدا مردگان خاک را بیامرزد.
عکسی از شهید علیرضا منصوری و یکی از همرزمانش در کنار بالگرد هوانیروز